صنعت هوانوردی کشور در سالهای اخیر با چالشهایی همچون محدودیتهای بینالمللی، فرسودگی ناوگان و تمرکز بیش از حد بر پروازهای شهرهای پرتقاضا بهعنوان مقاصد اصلی مواجه بوده است. در چنین شرایطی، بهمنظور توسعه کسبوکارهای کوچک هوانوردی و تنوعدهی در خدمات و فعالیتهای هوایی و اتصال شهرهای کمتر برخوردار و کوچک به شهرهای بزرگ بهعنوان هاب منطقهای و در ادامه، اتصال آنها به سایر نقاط کشور، توسعه زیرساختی، حکمرانی و بهرهبرداری از ناوگان هوایی کوچک بهعنوان راهکاری عملیاتی، آیندهنگر و کارآمد در دستور کار سازمان هواپیمایی کشوری قرار گرفته است.
این اقدام نهتنها پاسخی به نیاز حملونقل هوایی در مناطق کمبرخوردار و دورافتاده است، بلکه میتواند افق تازهای برای ایجاد توازن منطقهای، گسترش خدمات هوایی و رونق اقتصادی محلی و مولدسازی اقتصاد سایر صنایع راهبردی کشور همچون گردشگری ترسیم کند.
نقش ناوگان هوایی کوچک در توسعه حملونقل هوایی
ناوگان هوایی کوچک، حلقه مفقوده میان توسعه ملی و دسترسی عادلانه به زیرساختهای هوایی است. ایران با برخورداری از بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر مرز آبی در جنوب و ۹۰۰ کیلومتر در شمال کشور، ظرفیت ویژهای برای بهرهگیری از هواپیماهای کوچک و دوزیست دارد. حمایت از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی در این حوزه میتواند مسیرهای جدیدی از بندر به بندر، آب به آب و ترمینال به ترمینال ایجاد کرده و زمینهساز تحرک اقتصادی در مناطق ساحلی و جزایر کشور شود.
سازمان هواپیمایی کشوری با هدف حمایتهای مالی و اقتصادی برای توسعه این بخش، با همراهی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد با معرفی سرمایهگذاران واجد شرایط، مسیر تأمین ارز برای ورود هواپیماهای کوچک با ظرفیت زیر ۱۹ نفر را تسهیل کند.
نمونههای عملیاتی و مدل کانون و پیرامون (Hub & Spoke)
در سالهای اخیر، برخی شرکتها با هدف خدماترسانی در قالب ایرتاکسی شکل گرفتهاند. استفاده از هواپیماهای فوقسبک نظیر پایپر ۳۱ و ۳۴ و سسنا ۵۵۰ موجب شده است تا نخستین پروازهای دربستی غیربرنامهای مبتنی بر تقاضا در مسیرهایی چون کرج–قزوین و کرج–زنجان عملیاتی شود و طرح مسیرهای جدید نیز در دست اقدام قرار دارد.
اما آنچه بهعنوان یک هدف راهبردی مورد توجه است، حرکت بهسوی ایجاد پروازهای برنامهای در مسیرهای کوتاه کمتر از ۵۰۰ کیلومتر است؛ امری که امکان برقراری مسیر با فرکانس پروازی بالا میان دو فرودگاه کوچک و بزرگ را فراهم میکند و مسافر از فرودگاه بزرگتر به مقصد نهایی ترانزیت میشود. این سیاست تنها راه ممانعت از ترویج پروازهای نقطهبهنقطه و افزایش بهرهوری ناوگان هوایی بزرگ کشور در شرایط تحریمی و استفاده از آنها میان شهرهای بزرگ و هابهای منطقهای بهصورت ترانزیت مسافر داخلی است.
این مدل پروازی همانند یک شبکه مویرگی عمل میکند؛ بهگونهای که ناوگان هوایی کوچک مسافران را از مناطق کمتردد به فرودگاههای مرکزی (هاب) منتقل کرده و سپس با استفاده از هواپیماهای بزرگتر، جابهجایی به مقاصد نهایی انجام میگیرد. تحقق این الگو نیازمند بهرهگیری همزمان از هواپیماهای ۳ تا ۱۹ نفره در کنار ناوگان ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفره است.
ظرفیتهای داخلی و توسعه دانشبنیان
برخلاف بسیاری از کشورها که در مواجهه با تحریمها صنعت هواییشان زمینگیر شد، ایران با تکیه بر توان داخلی متخصصان خود در طراحی، ساخت، تعمیر و تأمین قطعات توانسته است بخش مهمی از نیازهای نگهداشت ناوگان را در داخل کشور پاسخ دهد. بااینحال، تداوم این روند بدون نوسازی و توسعه ناوگان امکانپذیر نخواهد بود.
از طرفی، بسترسازی و اقدامات زیرساختی منجر به رشد ناوگان هوایی کوچک و ارزان خواهد شد که این امر زنجیره تأمین برای پشتیبانی از نیازمندیهای این دسته از وسایل پرنده را در آینده فعال کرده و حوزه فناوری و دانشبنیان بخش هوایی کشور را با هدف تولید قطعات، تجاری خواهد کرد.
علاوه بر ناوگان هوایی کوچک، پروژههای ملی نیز برای ورود جدیتر به طراحی و ساخت هواپیمای جت منطقهای مجدداً فعال شده و برنامهریزی برای ساخت هواپیماهای میانبرد و پهنپیکر (۱۰۰ تا ۳۰۰ نفره) نیز در دستور کار فعالان صنعت قرار دارد. همچنین، سازمان هواپیمایی کشوری با راهاندازی مرکز اقتصاد دانشبنیان و مقابله با تحریم، حمایت کامل خود را از شرکتهای فناور در حوزه طراحی، ساخت، تعمیرات و فناوریهای نوین هوایی اعلام کرده است.
صنعت خودگردان و چشمانداز پایدار
از نگاه سازمان هواپیمایی کشوری، صنعت هوانوردی ایران صنعتی خودگردان است که بدون اتکا به بودجه دولتی و صرفاً بر پایه ظرفیت فروش سالانه بیش از یک میلیارد دلار بلیت، امکان توسعه دارد.
در نهایت، توسعه ناوگان هوایی کوچک پلی خواهد بود برای اتصال مناطق محروم، جزایر، نواحی مرزی و بنادر به شهرهای بزرگ و صنعتی؛ مسیری که شبکه پروازی کشور را یکپارچه کرده و آیندهای پایدار، بومی و متوازن برای صنعت هوانوردی ایران ترسیم خواهد ساخت.